الیناالینا13 سالگیت مبارک

@@@الینا @@@دلیل زنده بودنم

من الینا هستم ۹ ساله به وبلاگ من خوش اومدید

الینای مارکوپلو

1392/10/14 17:21
نویسنده : مامان الینا
399 بازدید
اشتراک گذاری

اواخر اسفند 91 من وبابات تصمیم گرفتیم بریم بانه .به خاطر همون دو روز مونده به عید راهی سفر شدیم از شهر های آذربایجان شرقی و غربی گذشتیم تا به مهاباد رسیدیم قصد داشتیم شب واونجا بمونیم ولی چون شب چهارشنبه سوری بود وهمه جا تعطیل منصرف شدیم وبه راهمون ادامه دادیم واز کنار باغ های انجیرورودخانه مهاباد که محل برگزاری مراسم شب چهارشنبه سوری مهابادیا بود به سردشت رفتیم اونجا هم به آبشار شلماس رفتیم.دختر گلم شب رو سردشت موندیم وبعد از ظهر راهی بانه شدیم تقریبا دو روزی اونجا موندیم با تو عزیز دلم خیلی خوش گذشت   لبخند

اواخر تعطیلات نوروز 92 هم همراه دوستامون عمو محمد و لیلا خاله وعمو هادی به شهر مرزی جلفارفتیم زیبایی مسیر من رو محو خودش کرده بود واقعا زیبا بود تو عزیزم بیشتر راه رو خواب بودی به خاطر همین از زیبایی های مسیر عکسی نداری.بعدش به آسیاب خرابه جلفا رفتیم که اونجا هم خیلی خوب بودعینک

خرداد امسال هم چون چند روزی نه بابات و نه من برنامه مراقبت امتحانی نداشتیم رفتیم خونه عمو داوودوزن عمو زینب اردبیل .از اونجایی که من و بابات آبشارو خیلی دوست داریم با اونا رفتیم به دهکده توریستی سردابهفرشته

تیر ماه هم من و بابات و تو عزیزم رفتیم به آبشار کرکر مشکین شهر زیبای اونجا قابل توصیف نیست درسته راهش صعب  العبوربود و تقریبا یک ساعت راه پیاده داشت ولی با رسیدن به اونجا تمام سختیهایی که بین راه کشیده بودیمو فراموش کردیم تا به حال چنین حسی بهم دست نداده بود ا لینای گلم باور کن سنگهاو قطرات آبی که ازآبشار به صورتم میخورد همگی ذکر خدارو میگفتند اونجا میشد خدارو با تمام وجود حس کرد ولی  بد شانسی آوردیم و یه زنبور نیشت زد به خاطر همین هر چی عکس ازت گرفتیم اخمو افتادیناراحت

بعد ماه رمضان اواخر مردادماهم رفتیم آستارا .خیلی وقت بود واسه دریا بیقراری میکردی.چون عاشق آبتنی هستی چند باری برده بودمت آب معدنی ولی همش یاد دریا رفتن پارسالتو میکردی وبا اون زبان شیرینت همش میگفتی(گدیرم درییا تزول).اونجا به جز بازارش که همش گریه کردی بهت خیلی خوش گذشت.همش با من میرفتی تو دریا.خیلی شلوغ میکردی حسابی اذ ییتم کردی عزیز دلم.همه با دست نشونت میدادنوخیلی دوست داشتن از بس که شیرین بودی خانم نجات غریق بهم گفت مطمن باشم تو شناگر خوبی میشی از بس که با استعدادی قربونت برم ایشالا  که چشم  نخوری  ماچ    

   اواسط شهریور ماه  دلمون یه کوچولو مسافرت میخواست ولی هوا گرم بودونمیتونستیم با تو فرشته کوچولومون بریم  طرفهای شمال به خاطر همین بازم مناطق سردسیر یعنی آذربایجان شرقی و غربی و کردستان رو انتخاب کردیم این بار چون مدرسه ها کم مونه بود باز بشن از طرفی دوره ضمن خدمت داشتیم برای اومدن عجله داشتیم  

         totalgifs.com barrinhas gif gif 51.gif                                                                           

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان سانای
30 مهر 92 15:37
سلام مارکوپولو کوچولوی بامزه من خاله فدای لپ خوشمزه و حرف زدن بامزه ات خوبی؟ مامانی رو که اذیت نمیکنی؟ باباجون خوبه؟
انشالله همیشه با مامان بابات بری سفر و یه عالمه بهت خوش بگذره گل من!

سلام خاله مرسی همه سلام دارن خاله تو چقدر ماهی.فقط تو به وبلاگ من نگاه میکنی هیچ کس به جز تو نظر نمیده من ومامانم میبوسمت.به سانای جونم سلام برسون