الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

@@@الینا @@@دلیل زنده بودنم

من الینا هستم ۹ ساله به وبلاگ من خوش اومدید

شیطون بلا و آذر ماه

1392/11/3 0:39
نویسنده : مامان الینا
228 بازدید
اشتراک گذاری

الینا جونم این ماه خدا رو شکر زیاد از گلایه خبری نیست.نسبت به ماه قبل خانم تر شدی و کمتر اذییتم کردی١٩ این ماه تو برای بار دوم دختر دایی شدی عمه سارا صاحب یه نی نی کوچولو شد که اسمشو گذاشتن مهدی. ٢٠ آذر هم تولد دختر خاله هستی دعوت بودیم که خیلی بهت خوش گذشت اونقدر با هستی شلوغ کردید و بالا پایین پریدید که نتونستیم یه عکس ازتون بگیریم (قوربونت برم مثلا گفتم این ماه آروم تر شدی شیطون بلا) این ماه  ماشالاخیلی باهوشتر شدی مطالبی  از کتابت که ماههای قبل قادر به درکشون نبودی الان خیلی راحت متوجه میشی تا یادم نرفته بگم یکی دو ماهه اسم عروسک محبوبتو از علیرضا(اسم پسر عمه)به امیر علی(اسم پسر خاله) تغییر دادی و شب و روز تو کیسه خواب نوزادی خودت میخوابونی .چند وقته خودت به تنهایی مسواک میزنی .بیشتر موقع ها فکر میکنم رفتار و افکارت شبیه یه بچه دو سال ونیمه نیست اون موقعه که ترس تمام وجودم رو میگیره که چقدر تربیت بچه ای مثل تو سخته استرس.چند روز پیش که مثل همیشه محکم بغلت کرده بودم و همش قوربون صدقه ات میرفتم و میگفتم که تو رو از همه بیشتر دوست دارم تو تمام وجود منی.یهو یه سوال عجیب ازم پرسیدی مامان حتی از خداهم بیشتر؟با این سوال تنم لرزید سکوت کردم یه سکوت تقریبا طولانی سوالات زیادی از ذهنم گذشت واقعا الینای من تو این سن به مفهوم خدا پی برده بود؟ بعد این که خودمو جمع جور کردم گفتم نه عزیزم اول خدا رو دوست دارم بعد شماهارو.تو هم باید از همه بیشتر خدارو دوست داشته باشی چون اون مارو آفریده .نمیدونم معنی حرفمو فهمیدی یا الکی سر تکون دادی ولی اینو میدونستم که بعد از این کار من دشوارتر شده.چند روز بعد هم وقتی با بابایی بازی میکردی و بهت خیلی خوش میگذشت بابایی بهت گفت ببین چه بابای خوبی داری باهات بازی میکنه تو هم در جوابش گفتی آره خدا این بابای خوبو بهم داده .من و بابایی اون موقع بهت افتخار کردیم .ان شالا اون خدایی که نامش از زبون پاک یه بچه دو ساله بیرون میاد تو رو از بلاها حفظ کنه ..totalgifs.com fadas gif gif 48.gif.............الیناجونم ٢٩ هم رفتیم ده جبدرق آخه آقاجون به خاطر استخدام عمو محمود تو بانک قوربونی نذر کرده بود.شب یلدا هم خونه حاجی مامایینا دعوت بودیم که واقعا خیلی خوش گذشت بعد فوت باباجون(سال ٨٥)هیچ وقت شب یلدایه به این خوبی نداشتم بعد شب یلدا هم چند روزی به خاطر این که چرا بدون بابا جون این شب یلدا خوشحال بودم شدیدا ناراحت شدم

 totalgifs.com barrinhas gif gif 51.gif

جشن تولد سه سالگی دختر خاله هستی

 totalgifs.com barrinhas gif gif barrinhapatinhas.gif

 Sad Sheep from AnimateIt.netعکس گوسفند قربانی عمو محمود

عزیزم سومین شب یلدات مبارک

 

 

الینا و علیرضا (پسر عمه)در حال نظارت بر تقسیم گوشت گوسفند قربانی (نفسم این سارافونت رو خودم با عشق برات دوختم که خیلی دوسش داری)

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

پریسا
9 دی 92 17:12
سلام خوشگل خاله خوبی؟ خدا رو شکر مامانت ازت راضیه شیطون بلا ! آفرین آفرین ناز گل من میدونی که بهشت زیر پای مامانته ها
مامان الینا
پاسخ
سلام مرسی خاله شما خوبید؟آره خاله. خدا رو شکر مامانم برای یه بارم شده کمتر گلایه کردسانای جونو از طرف من و مامانم ببوس