الینا و نوروز 94
الینای نازم این سال نوروز ما یه تفاوت گنده داشت واون این بود که تو کم کم با مفهوم عید آشنا میشدی واین برای من خیلی لذت بخش بود به کلمه ترکی بایرام میگی باریام که اون موقع میخوام بخورمت از بس شیرین میشی از انجا که قرار بود چند روز مونده به عید به خونه پریسا خاله و مهلقا عمه بریم از چند ماه قبل برای رسیدن به قول خودت باریام لحظه شماری میکردی .بالاخره صبح روز چهارشنبه سوری راهی کرج (خونه عمه)شدیم تو راه ازبس میپرسیدی کی میرسیم کلافه شده بودم یه چند ساعتی با گوشی بازی کردی وبعد خداروشکر خوابیدی در کل زیاد اذیت نکردی وقتی خونه عمه رسیدیم از شوهر عمه شنیدیم که عمه به خاطر ذوق وشوق دیدن تو شب تا صبح نخو...
نویسنده :
مامان الینا
2:09