الیناالینا، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

@@@الینا @@@دلیل زنده بودنم

من الینا هستم ۹ ساله به وبلاگ من خوش اومدید

درد دل با خدا

خدای مهربونم ای کسی که تا به حال و در همه حال کنارم بودی و دستمو گرفتی کمکم کن الینای نازم از صبح تب کرده و من مثل همه شبهایی که تب داره کلی نگرانم .کمکم کن که تنها تو شفا دهنده مریضان هستی.بابایی فردا برنامه مراقبت امتحانی داره و فردا باید بره مدرسه به خاطر همین خوابیده ولی لطف تو شامل حالم شده و من فردا برنامه امتحانی ندارمو فردا من خونه ام وبهتر میتونم مواظب عزیزدلم باشم پس شکرت..............الان تب گلم روبا تب سنج اندازه گرفتم خدایا شکرت تبش داره پایین میاد ...
28 ارديبهشت 1393

تولد سه سالگی

گلم تولد سه سالگیت مبارک عزیزم امسال مامانی برای پختن شام تولدت خیلی زحمت کشید و کلی خسته شد ولی از اون روز یه درس مهم گرفت و اون این بود که باید به حرف بابایی گوش میداد بابایی به خاطر تعداد زیاد مهمونا از مامانی خواست که مثل پارسال خورشت شامو به اون واگذار کنه یا از بازار سفارش بده ویا خودش کباب درست کنه ولی مثل همیشه مر غ مامان یک پا داشت و قبول نکرد و عاقبت  این کار اون شد که یه صبح تا شب سر پا بایسته و از درد پا تا صبح نخوابه  البته همش فدای یه تار مویت مگه چند تا الینا دارم .هدفم از نوشتن اینا این بود که بدونی از خودت به اندازه توانایی ها و وقتت انتظار داشته باش نه بیشتر از اون .وگرنه مثل مامانت به جای خوشگذرونی تو تولد هم...
27 ارديبهشت 1393

بعد یه مدت نسبتا کوتاه

دختر نازم نمیدونم از کجا شروع کنم ولی دوست دارم برات بنویسم ماجرا از اون جا شروع شد که بابایی برای مامانی یه دوربین مثلا پیشرفته هدیه داد و مامانی هم با پشتکار تمام نشدنی مشغول عکاسی شد  تا این که اواخر عید عمو منصور  ازمامانی رم دوربین رو خواست که عکسارو بریزه لب تابش مامانی هم از همه جا بی خبر رمو با عکسا تقدیمش کرد چشمتون روز بد نبینه رم ویروسی شدوکامپیوتر مارو هم ویروسی کرد  رم رو فرمت کردیم و دوباره 18 فروردین که تولد امیر علی بود عکاسی کردم که عکس اون رو هم کامپیوتر نشون نداد و متخصصین رم رو سوخته اعلام کردن و رم جدید خریداری شد .ولی اوج فاجعه زمانی اتفاق افتاد که عکسهای تولد نفسم هم پرید بعد چند روز و به دست آوردن...
26 ارديبهشت 1393

مادرم روزت مبارک

الینای عزیزم این سال با تمام وجود احساس کردم که دخترم داره بزرگ میشه چون با زبون خودت گفتی مامان جون روزت مبارک و این بهترین هدیه از بین هدیه هایی بود که تو روز مادر گرفتم ...
1 ارديبهشت 1393

ناز گل و عید

عید امسالم مثل پارسال برای مامانی عید خوبی بود چون کلی خرید داشت که بابایی قول داده بود ببردش بانه .به قول خاله مهسا این مامانت هم آدم عجیبیه !چون اون عقیده داره همه آدما دوست دارن هر عید جایی برن که تکراری نباشه ولی این مادرت دو ساله چسبیده به بانه خخخخخخخخخخخ.سوم عید راهی شدیم و پنج روزه برگشتیم .عکسهای امسال عید به خاطر ویروسی شدن کامپیوتر همش میپره .هر موقع اوضاع بهتر شد برات عکسارو تو وبلاگت میزازم
24 فروردين 1393