دیماه و نفسم
خوشگل مامانی این ماه فصل امتحانات مدرسه و دانشگاه بود ومامان طبق روال سالهای قبلی که طالب علم بود زیاد این ماهو دوست نداشت.عزیز دلم این ماه بازم شلوغ شدی میتونم بگم دیگه شلوغیت به اوج خودش رسیده و منو باز کلافه کردی رنگهای سیاه و سفید وسبز و نارنجی و آبی و زرد رو خیلی خوب تشخیص میدی ولی تو تشخیص رنگ قرمز یه کوچولو اشکال داری این روزا بهترین تفریحمون اینه که بابایی شعر آذری با مزه ای که در وصفت گفته رو بخونه و تو برقصی . همچنان شدیدا مامایی هستی و اگه خدای نکرده بابایی یه نگاه چپ بهش بکنه پشیمونش میکنی امروز یه اتفاق جالب برات افتاد وقتی که مثل همیشه میخواستم به زور بخوابونمت دیدم چندین دقیقه ست که حواست به خودت نیست مدام محکم با دستت پات...
نویسنده :
مامان الینا
0:14